مصدق قدر اسلام و روحانیت را ندانست/ کابینهای متخصص، کارآمد و متعهد میخواهیم/برخی در داخل به جای کندن کلک منافقین، در سایتهایشان جای جلاد و شهید را عوض میکنند/ اعزام حجاح تصمیم نظام اسلامی است نه یک نهاد
تاریخ انتشار: ۳۰ تیر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۴۱۰۵۱۶۲
حجتالاسلام سیداحمد خاتمی در خطبههای این هفته نماز جمعه تهران با اشاره به چهار مناسبت پیشرو اعلام کرد: اولین مناسبت در هفته آینده «دهه کرامت» است که با ولادت حضرت معصومه (س) آغاز و با ولادت حضرت امام رضا (ع) پایان میپذیرد.
او با استقبال از ابتکار تعیین این هفته در تقویم، اعلام کرد: موقعیت خوبی است که جایگاه ولایت تبیین شود و این درحالی است که روز ولادت حضرت معصومه (س) روز دختران نامگذاری شده و دختران ما میتوانند حضرت فاطمه (س) و حضرت معصومه (س) را الگوی خود قرار دهند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
خطیب موقت نماز جمعه تهران همچنین به فرارسیدن هفته حج نیز اشاره کرد و گفت: اعزام حجاج تصمیم یک وزارتخانه و یک سازمان نیست؛ بلکه تصمیم نظام جمهوری اسلامی ایران است که حجاج عزیز به مراسم حج اعزام شوند و کشور میزبان باید بهترین میزبانی را از حجاج بهخصوص زائران عزیز کشورمان به عمل بیاورند و به گونهای عمل کنند که انشاءالله شاهد حوادثی که پیش از این اتفاق افتاد، نباشیم.
عضو مجلس خبرگان رهبری یادآور شد: مسئولان تاکید دارند اقدامات دیپلماتیک را انجام دادهاند که مشکلی پیش نیاید و نکته دیگر مربوط به حجاج گرامی بهعنوان نمایندگان ایران اسلامی است که باید به گونهای شایسته عمل کنند.
او همچنین به فرارسیدن سالروز برگزاری نخستین نماز جمعه به امامت آیتالله طالقانی اشاره کرد و با تقدیر از این شخصیت برجسته انقلابی گفت: نماز جمعه مربوط به شخص نیست؛ بلکه تابلوی نظام اسلامی است و امیدواریم آن بهایی که باید به این فریضه داده شود، اعطا گردد.
خاتمی به فرارسیدن سالگرد عملیات مرصاد اشاره کرد و گفت: منافقین بدکار در لباس سربازان صدام حاضر شده و میخواستند خاک ایران را تصرف کنند که «شتر در خواب بیند پنبه دانه، گهی لفلف خورد گه دانه دانه» و رزمندگان ما آنها را به خاک سیاه نشاندند.
خطیب موقت نماز جمعه تهران با تقدیر از همه شهدا، بر نقش کلیدی شهیدصیاد شیرازی تاکید کرد و گفت: اولین تحلیلی که بر اساس این چهار مناسبت باید به آن اشاره کرد، همایش منافقین در فرانسه است. نفس حمایت از برگزاری همایش برای این جنایتکاران حمایت عملی از تروریسم است. متاسفانه فرانسه با حمایت از این مهرههای سوخته نشان داد که در عرصه سیاسی عقبمانده است. استفاده از عناصر آدمکشی که مثل داعش عمل کرده است. منافقین در دهه ۶۰ بیش از ۱۷ هزار بیگناه را ترور کردند. جوانان باید جزئیات شکنجه ۳ پاسدار را بخوانند که زندهزنده پوستشان را کنده و به شهادت رساندند. دستگاه قضا همان زمان این کتاب را چاپ کرده بودید.
او گفت: زنگ میزدند، دم افطار و میگفتند برایتان نذری آوردهایم اما وقتی در باز میشد، نارنجک انداخته و مادر و بچه را به شهادت میرساندند و امروز نیز شاهدیم برخی در سایتهای خود جای شهید و منافق را تغییر میدهند.
حجتالاسلام خاتمی تصریح کرد: امروز همچنین سالروز قیام ۳۰ تیر سال ۳۱ است و باوجود آنکه ۲ نسل از آن اتفاق گذشته، باید به آن بپردازیم. شاه در آن زمان قوام را سر کار آورد تا بر مردم بتازد. مرحوم آیتالله کاشانی قسم خورد اگر تا ۳۰ تیر قوام کنار نرود، کفنپوش به میدان میآید. به ایشان پیشنهاد شد که ۶ وزیر به تو میدهیم اما آیتالله کاشانی عقب نرفت و به هر حال قیام پیروز شد و مصدق سر کار آمد و از زمان سرکار آمدنش تا کودتای ننگین سال ۳۲ حدود ۱۳ ماه طول کشید اما حقیقت این است که مصدق قدرنشناسی نکرد. نه قدر اسلام را و نه قدر روحانیت را دانست و با مرحوم آیتالله کاشانی درافتاد و این زمینه سقوطش را فراهم کرد. مرحوم آیتالله کاشانی چند روز قبل از کودتا هشدار داد که بوی کودتا به مشام میرسد اما مصدق گفت من مسلح به حمایت مردم هستم و مشکلی ندارم.
او به واکنش جبهه ملی به لایحه قصاص اشاره کرد و گفت: یک گروهی که با اسلام و روحانیت اسلام از اولش سرسخت مخالف بودند. از همان ابتدا وقتی مرحوم آیتالله کاشانی دید خلاف میکنند، و دید برای سگی نزدیک مجلس عینک گذاشتند و او را روحانی صدا زدند و بنده همان زمان آنجا بودم و گفتم این دیگر مخالفت با شخص نیست، بلکه این مخالفت با اسلام است و باید سیلی سختی بخورد.
حجتالاسلام خاتمی همچنین با اشاره به نزدیک شدن به معرفی کابینه گفت: همه منتظرند ببینند کابینه چه شکلی پیدا خواهد کرد. قانون همهچیز را مشخص کرده، رییس جمهوری، وزرای پیشنهادی را به مجلس پیشنهاد میکند و مجلس نیز آنها را تایید میکند.
عضو مجلس خبرگان رهبری همچنین به موضوع تشکیل کابینه دوازدهم اشاره کرد و گفت: کابینهای میخواهیم که متعهد، متخصص و کارآمد باشد و برای مردم کار کند. مردم از شعار خسته شدهاند. مردم مشکل دارند. مشکلات مردم را حل کنید. قرآن و روایات به شما میگوید ۲ معیار را درنظر بگیرید. نمیشود کسی که در آنجایگاه قرار گرفته، تعهدش به قرآن ضعیف باشد و دوم لیاقت و توانمندی است. کابینهای متعهد، متخصص و کارآمد میخواهد.
خطیب موقت نماز جمعه تهران یادآور شد: بازیای که کویت با ایران آغاز کرده است. مثل آفتاب روشن است که لابی آمریکایی-صهیونیستی تمام تلاششان این است که رابطه ایران را با همسایگان تخریب کند و در این صحنه نیز به وضوح لابی آمریکایی-صهیونیستها را میبینیم.
او به مسئله اخیر میان ایران و کویت اشاره کرد و گفت: به همسایگان ۲ کلمه میگویم. شما چه بخواهید، چه نخواهید، چه قبول کنید و چه قبول نکنید، ایران اسلامی قدرتمندترین کشور خاورمیانه است. حرف دوم این است که نفع خودتان در این است که روابط دوستانه با جمهوری اسلامی ایران داشته باشید. چرا که نیاز دارید و ایران نشان داده همسایگانی که روابط دوستانه با ایران داشته باشند، بهترین برخورد را خواهد کرد.
حجتالاسلام خاتمی در پایان تصریح کرد: دوستی با ایران برای شما مفید است اما دوستی با آمریکا آخر و عاقبت ندارد. آنها تا زمانی که استفادهشان در این باشد، با شما دوستی میکنند و وقتی منافعشان تمام شد، همچون صدام با شما برخورد میکنند.
ایلنا
منبع: ساعت24
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.saat24.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ساعت24» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۱۰۵۱۶۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
جنجال شعرخوانی علم الهدی درباره منیژه از تریبون نماز جمعه /مشاوران شما بیت هایی بهتر از شاهنامه را می توانستند پیدا کنند
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، روزنامه اصلاح طلب هم میهن در گزارشی با عنوان «نگر تا نباشی به جز دادگر» نوشت؛
چند سال پیش که شهرداری مشهد ذوقی به خرج داده بود و تصویرهایی از شاهنامه در و دیوار شهر را آراسته بودند، دستور به زدودن این تصویرها داده شد، گویی که بین این تصویرها و آنچه مشهد به آن شهره است، تقابلی وجود دارد. چندین دهه به دلیل همین تصور، توسعه و رسیدگی به آرامگاه فردوسی که یکی از بزرگترین شاعران و حکیمان ایران است، متوقف بود تا اینکه از مقامات بالاتر حکم به آبادانی آرامگاه فردوسی داده شد.
مقامات استانی و از جمله امام جمعه شال و کلاه کردند و به آرامگاه فردوسی رفتند. اگر اسم این مقامات و فردوسی را کنار هم در موتورهای جستوجوگر بنویسید و نتایج را هر چه بالا و پایین کنید، همان چند عکس را خواهید دید. با چنین پیشینهای است که سخنان آیتالله علمالهدی و استنادش به شاهنامه برای دفاع از اجبار در پوشش با واکنشهای بسیاری روبهرو شده است.
علمالهدی گفته است: مسئله حجاب نیز یکی از همین هویتهای دینی و ملی است. اصلاً حجاب متعلق به فرهنگ ایران است. حتی آن زمان که هنوز اسلام وارد ایران نشده بود، حجاب فرهنگ ایرانیان بود؛ بهخصوص در تاریخ ایران باستان و انعکاس این فرهنگ را میتوان در شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی دید. او همچنین بهعنوان نمونه بیتی از شاهنامه خوانده است که منیژه خطاب به بیژه گفته است: منیژه منم دخت افراسیاب/برهنه ندیده تنم آفتاب
این سخن که زنان ایرانی براساس آنچه به ما رسیده، پوششی برای موی سر داشتهاند یا چیزی شبیه چادر حتی، نادرست نیست. حتی این سخن که در شاهنامهی فردوسی پاکدامنی و شرم از ویژگیهای مثبت زنان و البته مردان شمرده میشود، هم بیراه نیست، هرچند تعریف پاکدامنی در نگاه حکیم توس و امام جمعه مشهد متفاوت است، اما بیتی که آقای علمالهدی به آن ارجاع داده، ربطی به زنان ایران ندارد. افراسیاب شاه توران است و منیژه دختری تورانی است نه ایرانی. این به خودی خود ایرادی در استدلال امام جمعه به حساب نمیآید و میتواند بگوید که حکیم خصلت نیکو را حتی در دشمن ستوده است. ماجرا از اینجا جالب میشود که بدانیم این بیت را منیژه کی خوانده است و اصلاً ارتباطی به پوشش سر دارد یا نه؟
منیژه دلبستهی بیژن شاهزادهی ایرانی میشود و -به زبان امروزی- او را چیزخور کرده بیهوش به شبستان خود میآورد و همهی این اتفاقات بدون اجازهی والدین و بدون پیمان زناشویی -که از قضا در ایران باستان هم مرسوم بوده- رخ میدهد. بیژن در قصر او به هوش میآید و باقی قضایا و منیژه در چنین لحظات احساسی دربارهی اهمیت چیزی که به بیژن عرضه میکند این بیت را به زبان میآورد که تا به حال چنین بوده، اما بعدش را میتوان در شاهنامه خواند.
البته اگر مشاوران امام جمعه با شاهنامه به از این بودند که هستند، بیتهایی میتوانستند پیدا کنند که به کارشان بیاید، مثلاً آنجا که شیرین میگوید:
به سه چیز باشد زنان را بهی/ که باشند زیبای گاه مهی/ یکی آنک با شرم و با خواسته است/ که جفتش بدو خانه آراسته است/ دگر آن که فرخ پسر زاید او/ ز شوی خجسته بیافزاید او/ سه دیگر که بالا و رویش بود/ به پوشیدگی نیز مویش بود
این ابیات به روشنی از پوشیدگی موها میگوید، درحالیکه در بیت استنادی امامجمعهی مشهد، تفاوت برهنگی و نداشتن پوشش سرنادیده گرفته است. این مغالطه در سخنان بسیاری دیگر از مقامات هم دیده میشود. نداشتن پوشش سر با برهنگی هممعنا نیست. با این حال همچنان که در بیت انتخابی امام جمعه مشهد و این ابیات میبینیم هیچکدام توصیهی فردوسی نیست و سخنان شخصیتهای شاهنامه است. شاهنامه مثل هر متن کهن ادبی در کنار ارزشهای ادبی و زیباشناختی و روایی خود، مجموعهای از ارزشهای اخلاقی و اجتماعی زمانهی خود را منتقل میکند که به دنیایی دیگر تعلق دارند، چنانکه در همین بیتهای بالا پسرزا بودن جزو ارزشهایی شمرده شده است.
در شاهنامه زنان برجستهای نقشآفرینی کردهاند که الگوی زن مطلوب امام جمعه مشهد نمیتوانند باشند. برخی از زنان برجستهی شاهنامه مثل منیژه در طلب معشوق در انتظار خواستاری و خواستگاری او نماندهاند و از جملهی آنان تهمینه است مادر سهراب که در شاهنامه زنی ستوده است و تنها یک شب همخواب رستم بوده است. رودابه مادر رستم نیز در راه دادن زال به قصرش از موی خویش کمندی بافته و انداخته و بعد هم که ماجرا در شاهنامه روشن است.
در این میان داستان گردآفرید اگرچه متفاوت است، اما در کنشگری از روابط خصوصی پیشتر رفته و اگر روی و موی پوشیده به این خاطر است که شناخته نشود و آنجا که روی و موی گشاده به قصد فریب دشمن است:
رها شد ز بند زره موی اوی/ در افشان چو خورشید شد روی اوی/ بدانست سهراب کو دختر است/ سر و موی او از در و افسر است
درست است که فکر میکنم شاهنامه ارزشهای جهانی دیگر را منتقل میکند و چنین استناداتی به آن راه به جایی نمیبرد، اما به نظرم از قضا در شاهنامه برای صاحبان مقام و قدرت توصیههایی شایستهتر میتوان یافت، مضمونهایی که بارها تکرار شده است. یکی از این مضمونها دادگری است. دادگر در شاهنامه همصفت خداوند است که جای نام نشسته است و هم وظیفهی صاحب قدرت. فردوسی میگوید، پادشاهی که دادگر باشد، نیازی به فریادرس ندارد: کجا پادشا دادگر بود و بس/ نیازش نیاید به فریادرس
2727
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1902919